کد خبر: ۹۲۹۱
دیدگاه

|صلاح‌الدین خدیو| شاه در جشن عروسی روستایی!

شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۰

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ اول مهر ۱۳۴۱،  شاه به مناسبت جشن روز دهقان در روستای ورجوی مراغه حاضر شد و به صورت سر زده در یک عروسی روستایی شرکت کرد.
هدیەی شاە بە عروس و داماد ۴۶ سکەی نیم پهلوی بود.
پاسداشت روز دهقان از دو سال قبل به مناسبت اصلاحات ارضی در دستور کار قرار گرفته بود.
مراغه پایلوت رفرم ارضی شاه بود که از آن به عنوان انقلاب شاه و ملت یاد می شد.
شاه که از این پس خود را رهبر انقلاب می نامید، امیدوار بود با پایان دادن به اتحاد سنتی حکومت با طبقەی مالکان و اریستوکرات های شهری و روستایی، پایگاه اجتماعی خویش را در میان روستائیان که آن زمان اکثریت جمعیت را تشکیل می دادند، گسترش دهد.
اما در عمل کار اینگونه پیش نرفت. حکومت در ادامە، تن به نوعی محافظه کاری داد و پس از ده سال که رسما پایان اجرای آن اعلام شد، موقعیت روستائیان عملا بهبود نیافته بود.
به بخشی از زارعان اساسا زمین تعلق نگرفت و تقسیم مابقی به قطعات کوچک تر، رکود بخش کشاورزی و کاهش تولید را به دنبال داشت.
این امر در کنار رشد شتابان اقتصاد شهری و افزایش درآمدهای نفت، به موج عظیم کوچ روستائیان به شهرها انجامید.
مردمان روستایی در جستجوی کار و نان به شهرها سرازیر شدند و با سکونت در حومه ها و حاشیه های شهرها، الگوهای تازه ای از جامعه پذیری را تجربه کردند.
شاه گام اول را در رهایی روستائیان از چنبرەی قدرت زمین داران و مالکان برداشته بود و آنها را وارد تاریخ کرد.
اما این او نبود که الگوهای عاملیت سیاسی آنها را تعیین می کرد.
طنز تاریخ اینجا بود، شاهی که از انقلابی تودەای علیه خود می ترسید، برنامەی اصلاحاتش را انقلاب و خودش را رهبر انقلاب می نامید!
پانزده سال بعد حاشیه نشینان شهری به پیاده نظام انقلاب ضد سلطنتی تبدیل شدند.
در حالی که روشنفکران چپ در مخالفت با حکومت، طبقه ی متوسط را مخاطب قرار داده بودند، اسلام گرایان به مدد شبکەی گستردەی اماکن مذهبی و مناسک دینی به مثابەی رسانه، موفق شدند جنبش ضد شاه را به حرکتی تودەای و فراگیر تبدیل کنند.
کمتر از بیست سال پس از آنکه شاه در روستای ورجوی مراغه حضور یافت تا به زعم خود متحدی جدید و تازه نفس در میان گروه های اجتماعی بیابد، روند جان فشانی اهالی آن در جریان جنگ هشت ساله آغاز شد.
مردم ورجوی با هدایت روحانی محلی که نفوذ کلام و جذبەی بیشتری از شاه برایشان داشت، دسته دسته راهی جنگ شده و با حدود هفتاد شهید، عنوان شهید پرورترین روستای ایران را در اختیار گرفتند.
ناگفته نماند که نخستین مداخلەی مدرن برای دستکاری در حیات سنتی ورجوی و روستاهای اطراف از جانب کمونیست های فرقەی دمکرات آذربایجان صورت گرفت.
آنان پانزده سال زودتر از شاه، برای نخستین بار دست به نوعی رفرم ارضی ناقص و تحریف شده زدند که از زمان مشروطه رویای برخی از روشنفکران و اصلاح گران ایران به شمار می رفت.
اما به قول معروف؛ کار را که کرد؟ آنکه تمام کرد!
روستایی که به نوعی عرصەی کشمکش چند نیروی سیاسی و اجتماعی ایران از قبیل چپ گرایان، حکومت سلطنتی و اسلام گرایان بود، در نهایت در آغوش جریانی آرامید که توان گفتمان سازی و اقناع بیشتری داشت.
جنبەای مهم در کشمکش افکار و ایدەها کە رژیم گذشته کمترین استعداد را در آن دارا بود.
شاهی که به امید رهایی از شر طبقەی متوسط سنتی و نگرەهای مصدقی و مذهبی آنان به نیروی لایزال روستائیان آزاد شده از ستم مالکان امید بسته بود، پایان بازی را به همانها باخت.

منبع: کانال تلگرامی شارنامه

* دیدگاه صرفاً بازتاب‌دهنده‌ی نظرات اساتید، محققان و پژوهشگران در حوزه‌های مختلف تاریخ معاصر است و مرکز اسناد انقلاب اسلامی بر آنست از این طریق فضای نقد و گفت‌وگوی علمی را فراهم نماید. انتشار این مطالب به معنای رد یا تأیید محتوای مورد نظر نیست.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات